مقاله های تعبیر خواب | تعبیرستان
داستانهای واقعیدانستنیها
×
بستن
داستانهای واقعی
در کتاب مفتاح الجنة روایت شده که روزى عربى داخل مسجد حضرت رسول صلى الله علیه و آله شده و از خلیفه آن حضرت سوال نمود، ابوبکر را نشان دادند، پیش آمد و گفت: اى خلیفه، شب گذشته خواب عجیبى دیدم، فراموش کرده ام، مى خواهم که خواب مرا با تعبیرش بیان کنى. ابوبکر گفت: اى عرب خواب تو را مغیبات است ما از علم غیب بى بهره ایم او را نزد عمر فرستادند، مثل ابوبکر جواب داد او را ادامه مطلب...
میرزاده عشقی فرزند ابوالقاسم همدانی شاعر و فوق العاده حساس بود. وی در جریان جنگ جهانی جزء مهاجرین ایرانی بود و پس از مراجعه از زمره مخالفین 1919 بود و در دوره پنجم مجلس به مدرس و طرفداران او خیلی نزدیک بود و در 24 ذیقعده 1342 اولین شماره روزنامه "قرن بیستم" را منتشر کرد. در روزنامه اش نیش های زهر آلودی به سردار زد. که از زخم هر خنجری مؤثرتر و کاری تر بود. چندی بعد عشقی خوابی دیده ادامه مطلب...
این داستان یا به نوعی خاطره به نقل از یکی طلبه ها می باشد که در گفت و گویی با مرحوم اکبر نیکزاد معروف به حاج اکبر کفاش انجام داده است (ایشان از راه تزکیه نفس و پاکی قلب به مقام تعبیرگری رسیده اند). مرحوم اکبر نیکزاد می گوید: یادم است که یكی از مراجع بزرگ یک بار آمد به درب دكان من و گفت: حاجی! گفتم: بله! گفت: به خاطر خوابی که دیده ام از دیشب تا حالا از ادامه مطلب...
متوکل (دهمین خلیفه و طاغوت عباسى) از ستمگران بسیار خونریز و متکبر و ستمگر تاریخ است، وى به خصوص با على (ع) و آل على (ع) دشمنى و کینه سختى داشت و به ساحت مقدس آنحضرت ناسزا مى گفت، و از ناصبى هاى بسیار کثیف بود. وى شبى در عالم خواب دید: على (ع) در میان آتشی قرار دارد. وقتى بیدار شد، اظهار خوشحالى کرد، چرا که دشمن على (ع) بود. تا اینکه از یکى از علمائى که به تعبیر ادامه مطلب...
روزى گروهى از مسلمین به محضر رسول اکرم (ص) آمده و عرض کردند: "اى رسول خدا دو سه شب است ام الفضل همسر عمویت عباس، بسیار ناراحت است و گریه مى کند به طورى که آسایش را از ما سلب نموده، و هر چه بانوان از او در مورد علت گریه مى پرسند، او پاسخ نمى دهد". پیامبر(ص) عمویش عباس را به حضور طلبید و با او در این مورد گفتگو کرد. عباس گفت: آرى، چنین است، ولى من نیز ادامه مطلب...
در مدينه جوانى بود به نام حنظله از قبيله خزرج . در آستانه جنگ احد مقدمه عروسى او با دختر عبدالله پسر اُبى شروع شده بود.شبى كه رسول خدا دستور داد مسلمانان براى جنگ ، از مدينه به سوى احد حركت نمايند، حنظله همان شب را از پيامبر اجازه گرفت مراسم عروسى را انجام دهد و فردايش به سپاه اسلام ملحق گردد.پيامبر صلى الله عليه و آله اجازه داد. حنظله پس از انجام عمل زفاف ، در حال جنب براى ادامه مطلب...
سيد نعمة الله جزائرى در انوار نعمانيه باب احوال بعد از مرگ مى نويسد: كه در اخبار است مرد مستمندى از دنيا رفت و از صبح كه جنازه او را بلند كردند تا بشام از دفنش فارغ نشدند بواسطه كثرت ازدحام و انبوه جمعيت بعدها او را در خواب ديدند، پرسيدند خداوند با تو چه كرد؟ گفت خداوند مرا آمرزيد و نيكى و لطف زيادى درباره من فرمود، ولى حساب دقيقى كرد، حتى روزى بر در دكان رفيقم كه ادامه مطلب...
يكى از اساتيد بزرگ نقل مى كرد، در مجلس يكى از هيئتهاى مهم تهران ، براى سيل زدگان فارس ، پول جمع مى كرديم ، مبلغ هنگفتى جمع آورى شد، ولى من خودم غفلت كردم كه در آن مجلس ، در پول دادن شركت كنم .شب بعد، سحر در عالم خواب ديدم ، چند اتوبوس از كنار همان مجلس ‍ هيئت ، ايستاده و مسافران سوار بر آن مى شوند و قصد زيارت مرقد شريف حضرت معصومه (ع ) در ادامه مطلب...
آيت الله العظمى منتظرى (مدظله ) در ضمن مصاحبه اى با خبرگزارى صدا و سيماى جمهورى اسلامى در مورد استاد شهيد آيت الله مرتضى مطهرى چنين فرمود:((من با آن مرحوم ، حدود چهل سال رفاقت و دوستى داشتم ، و غالبا كه در قم بودند، هم بحث بوده و مراوده داشتيم ، و ايشان از همان اوائل طلبگى ، مقيد به ((تهجد و نماز شب )) بودند، و به من هم اصرار مى كردند كه نماز شب بخوان ، و ادامه مطلب...
در شب فوت مرحوم آيت الله العظمى آقاى سيد محمدتقى خوانسارى (كه ذكرى از او در داستان قبل به ميان آمد) يعنى شب 7 ذيحجه 1371 هجرى قمرى ، آيت الله العظمى بروجردى (اعلى الله مقامه ) در خواب ديد كه عالم بزرگ سيد مرتضى (برادر سيد رضى ) از دنيا رفته و جنازه او را به قم آورده اند، با وحشت از خواب پريد و انتظار حادثه اى غم انگيز داشت ، كه تلفنى به ايشان خبر رسيد كه ادامه مطلب...


(26 مطلب)